رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب... آب در حوض نبود ماهیان می
گفتند: هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن
آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد